جدول جو
جدول جو

معنی نبض گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

نبض گرفتن
(عَ شُ دَ)
انگشتان را برای حس کردن به روی نبض گذاشتن. (ناظم الاطباء). به جهت تشخیص تب، شمارۀ حرکت نبض را در هر دقیقه معلوم کردن:
طبیب ارچند گیرد نبض پیوست
به بیماری به دیگر کس دهد دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
وام دادن، عاریه دادن، قرض کردن
فرهنگ فارسی عمید
(غُ بَ کَ شُ دَ)
مزه یافتن. بانمک شدن. نمکین و مطبوع شدن:
عشق از افلاس می گیرد نمک
عشق مفلس را سزد بی هیچ شک.
عطار.
، نمک گرفتن کسی را، نمک گیر شدن
لغت نامه دهخدا
(غِ غِ لَ مَ دَ)
در انتظار چیزی یا کاری به صف ایستادن
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ بَ کَ دَ)
درس گرفتن. چیز آموختن:
بباغ بلبل بر یاد تو گشاده زبان
بشاخ فاخته از ذوق تو گرفته سبق.
انوری.
روزی دیوانه ای این بیت میخواند:
نیکوان را دوست دارد هر که باشد در جهان
گر بدان را دوست داری گوی بردی از میان.
خواجه فرمودند ما از این سخن سبق گرفتیم و درویشان گفتند که این بیت را یاد گیرند. (انیس الطالبین ص 68).
طوطی من سبق از سینۀ خود میگیرد
پشت آئینه مرا مانع گویایی نیست.
صائب.
، درس دادن و تعلیم کردن. (آنندراج). درس. تدریس:
ای معلم جزو استعداد مردم جاهلی است
کودک ما را سبق از علم نادانی بگو.
ملا طغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ پَ کَ دَ)
آسان گرفتن. بی ارزش پنداشتن. بی ارج انگاشتن:
اگر کوه فرمانش گیرد سبک
دلش خیره خوانیم و مغزش تنک.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(مُ)
فشردگی در گلو پیدا آمدن مقدمۀ گریستن را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ مَ تَ)
نضج یافتن. پخته شدن. رسیده شدن. (ناظم الاطباء) ، آماده شدن ماده برای دفع. نضج یافتن. (ناظم الاطباء) ، قوام و رونق گرفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
قرض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام گرفتن
تصویر نام گرفتن
شهرت یافتن، مشهور و معروف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
از کار انداختن اثر چیزی را محو کردن از کار انداختن: عدل تو ظلم و فتنه را نعل گرفت لا جرم هر دو چو نعل مانده اند از تو بچار میخ در. (مجیربیلقانی. امثال و حکم ص 1817)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس گرفتن
تصویر نفس گرفتن
قطع شدن نفس مردن: این قدر حرف نزن نفست بگیرد خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرخ گرفتن
تصویر نرخ گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
گران بها شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
الاقتراض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
Borrow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
emprunter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
pedir emprestado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
ödünç almak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
قرض لینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
ধার নেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
ยืม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
kukopa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
借りる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
брать взаймы
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
לשאול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
빌리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
meminjam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
lenen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
prendere in prestito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
pedir prestado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
позичати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
pożyczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
ausleihen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
उधार लेना
دیکشنری فارسی به هندی